هنگامی که آدمی پی به محال میبرد درصدد نگارش آیین خوشبختی برمیآید. خواهند گفت: «عجب! از همین کورهراهها میخواهید به سرزمین سعادت برسید؟» در پاسخ میگویم: ولی یک دنیا بیشتر وجود ندارد، بهروزی و محال دو فرزند همین خاکدانند. این دو را نمیتوان از هم جدا ساخت. اگر بگوییم سعادت الزاماً مولود کشف محال است، اشتباه کردهایم. چرا که گاهی احساس بیهودگی زاییده خوشبختی است. ادیپ میگوید: «من معتقدم که همهچیز خوب است.» چه سخن مقدسی! این سخن در جهان رموک و وحشی و محدودآمیزادگان طنین میافکند. این سخن میآموزد که همهچیز پایان نمیگیرد و نگرفته است. این سخن، ربالنوعی را که همراه ناخرسندی و غم بیهوده پا به جهان ما گذاشته بود، از دنیای ما طرد میکند. این سخن سرنوشت را در قلمرو آدمی قرار میدهد. سرنوشت باید به دست انسان تعیین شود.
نویسنده : | البرکامو |
مترجم : | محمد تقی غیاثی |
انتشارات: | نگاه (1402) |
نوبت چاپ: | 8 |
شابک: | 9789643512668 |
تعداد صفحات: | 184 |
نوع جلد: | نرم |
قطع کتاب: | رقعی |
وزن کتاب: | 190 گرم |