سفر طولانی جوزف کمبل در دل دریاهای اساطیر باستان به یک اندازه جستوجویی معنوی و علمی بود. کمبل در جریان خواندهها، نوشتهها، سفرهای حیرتانگیز و نیز دیدارهایش با بسیاری از تأثیرگذارترین مردان و زنان قرن، در میراث اساطیری دنیای ما شباهتهای قابلتوجهی کشف کرد و این باور عمیق دوران جوانیاش تحکیم شد که در دل طبیعت نوعی وحدت بنیادین وجود دارد. رویکرد تاریخی و تطبیقی کمبل به اسطورهشناسی، دین و ادبیات، بهخلاف تأکید پژوهشی متداول بر تفاوتهای فرهنگی، شباهتها را در کانون توجه خود قرار میدهد. او بر این عقیده بود که مضمونهای مشترک یا کهنالگوها در قصهها و ایماژهای قدسی به فراسوی تنوعها یا تجلیات فرهنگی راه میبرند. او مینویسد «اسطورهها نقابهای خداوندند که انسانها در همهجا سعی کردهاند از طریق آنها خود را با شگفتیهای وجود مرتبط سازند.» به عقیدهٔ او شگفتی ما به هنگام بازشناسی این ایماژهای بیزمان، در فرهنگهای ابتدایی تا معاصرترین فرهنگها، نهتنها روشنگر زندگی درونی ماست، بلکه بر زمینهٔ معنوی عمیقی نورافشانی میکند که زندگی بشر بهتمامی از آن سرچشمه میگیرد. در سالهای بعد کمبل از شنیدن قصههای خانوادگی غرق لذت میشد. در یکی از روزهایی که او و برادرش همراه با مادربزرگ و پرستارشان در ریورساید نیویورک قدم میزدند زنی آنها را متوقف کرد و گفت: «شما شبیه به دو پسربچهٔ خوب هستید.» جو شجاعانه پاسخ داد «در رگهای من خون سرخپوستی جریان دارد.» سپس برادرش هم به حرف آمد و گفت «در رگهای من خون سگ جریان دارد.»
نویسنده : | جوزف کمبل |
مترجم : | عباس مخبر |
انتشارات: | مركز (1403) |
نوبت چاپ: | 6 |
شابک: | 9789642134304 |
تعداد صفحات: | 362 |
نوع جلد: | نرم |
قطع کتاب: | رقعی |
وزن کتاب: | 400 گرم |