«جولیوس بهاندازهٔ دیگران بلد بود دربارهٔ زندگی و مرگ موعظه کند. با رواقیونی که میگفتند: «ما بهمحض تولد مردن آغاز میکنیم» و با اپیکور که میگفت: «آنجا که من هستم، مرگ نیست و آنجا که مرگ هست، من نیستم. پس ترس از مرگ چرا؟» همعقیده بود. در جایگاه یک طبیب و یک روانپزشک، اینجور دلداریها را در گوش محتضران زمزمه کرده بود. با اینکه باور داشت این تأملات موقرانه و غمناک برای بیمارانش مفید است، هرگز تصور نمیکرد برای خودش هم کاربرد داشته باشد. دستکم تا آن لحظهٔ هولناک چهار هفته پیش که زندگیاش را برای همیشه دگرگون کرد. لحظهای در معاینات پزشکی معمول سالیانه. پزشک داخلیاش، هرب کاتس ـ یک دوست قدیمی و همدورهٔ دانشکدهٔ پزشکی ـ تازه معاینهاش را تمام کرده بود و مثل همیشه به جولیوس گفت لباسش را بپوشد و از اتاق معاینه نزد او بیاید تا گزارش را بشنود. هرب پشت میزش نشست و پروندهٔ جولیوس را زیرورو کرد. «در کل بهعنوان یک مرد شصت و پنج سالهٔ بدترکیب اوضاعت حسابی روبهراهه. پروستات داره یه کم بزرگ میشه، ولی مال منم همینجوره. آزمایشهای خونی، کلسترول و چربیها تنظیم شدهاند: داروها و رژیم غذاییت کارشون رو خوب انجام دادهاند. این نسخهٔ لیپیتورت در کنار دویدن، کلسترولت رو بهاندازهٔ کافی پایین آورده. پس میتونی به خودت یه زنگ تفریح بدی، گهگاه یه تخممرغ بخور. من یکشنبهها صبح دوتا باهم میخورم. این هم نسخهٔ سینتیروئید. دوزش رو یه کم بالا میبرم. غدهٔ تیروئیدت داره یواشیواش تعطیل میشه. سلولهای بهدردخور تیروئید دارن میمیرن و جاشونو به بافت همبند میدن. همونجور که میدونی، این وضع کاملاً خوشخیمه. برای همهمون اتفاق میافته؛ خودم هم داروی تیروئید میخورم.
نویسنده : | اروین د. یالوم |
مترجم : | سپیده حبیب |
انتشارات: | قطره (1402) |
نوبت چاپ: | 32 |
شابک: | 9786001196195 |
تعداد صفحات: | 488 |
نوع جلد: | سخت |
قطع کتاب: | رقعی |
وزن کتاب: | 550 گرم |